ميل و كباده و سنگ ؛ نمادي از پهلواني و نشاني از ابزار رزم با اهريمن
قهرماني در ميان ايرانيان از گذشته ريشه در پهلواني و جوانمردي داشته است. قهرمان كشتي گير به هنگام ورود به تشك كشتي، هنگام برداشتن سنگين ترين وزنه ها يا ورود به زمين چهارگوش فوتبال و به هنگام بالا رفتن از سكوي افتخار خاك را مي بوسد و بعد وارد گود مقدس ورزش مي شود كه يكي از نشانه ها و قواعد ورزش باستاني است.
ورزش باستاني ايراني ريشه در اساطير كهن ايران از گذشته تا امروز دارد و به همين دليل است كه تمام حركات ورزشكاران و وسايلي كه از آن استفاده مي كند هر كدام نماد و نشانه اي از فرهنگ كهن ايران درروزهاي دور است.
تاريخ كشور ما تاريخ پهلواني ها و دلاوري ها و افتخارات پرشكوه انساني است كه در كنار فرهنگ چند هزار ساله ما شكل گرفته است. گذشته ما صحنه جنگ ميان خير و شر، خوبي و بدي، انديشه پاك و دروغ و صحنه نزاع ميان حق و باطل است. در آن ميانه آنچه پيروز است حكم لايزال الهي است. فرهنگ پهلواني ايران زمين از گذشته تا امروز همنشين با جوانمردي بوده است كه نمادش مهر خداي جنگ و عدالت است. تجسم ميترا تنها تصوير ايزدي ايرانيان باستان به صورت مردي جنگي تصوير شده كه شاخ گاوي را در دست گرفت و آن را مقهور خود كرده است. در اسطوره ها آمده است ميثره يا ميتر اول از سنگي زاييده شد و به هنگام زاده شدن دشنه اي در دست داشت و با آن به جنگ خورشيد رفت و آن را فرو كشيد و نماد پهلواني شد. به همين دليل در كنار معابد مهري مكان هايي شبيه زورخانه هاي امروزي براي تربيت پسرهاي بالاي هفت سال ساخته مي شد.
با ظهور اسلام و تاكيد بر تربيت نظامي پسران موضوع ورزش كردن آنها جدي شد گفته مي شود زورخانه به شكل امروزي از قرن هفتم و پس از حمله مغول به وجود آمد. شهادت برخي از منابع پورياي ولي نخستين زورخانه را پايه گذاشت.
حدود دويست سال پيش زورخانه جايي بود كه مردان در آن ورزش مي كردند و بيشتر در كوچه پس كوچه هاي شهر ساخته مي شد. بام آن به شكل گنبد و كف آن گودتر از كوچه بود. در زورخانه كوتاه ساخته مي شد تا هنگامي كه فرد مي خواهد وارد شود به حالت تعظيم و احترام وارد شود.
شكل زورخانه دوار بود. يك دايره در مركز به نام گود زورخانه و سكوي نشستن مرشد و تماشاگران دور تا دور آن تعبيه مي شد. مرشد هنگام ورود يك فرد محترم و يا تازه وارد زنگ را به صدا در مي آورد. ورود كودكان و زنان به زورخانه ممنوع بود.
ورزشكاراران به همراه مياندار به وسط گود مي آمدند و حركات ورزشي انجام مي دادند. اسباب و آلات ورزش باستاني كه اكنون مرسوم و معمول است عبارتست از سنگ، تخته شنا، ميل و كباده. اين وسايل هركدام امروز نماد يك وسيله جنگي گذشته است كه در فرهنگ و سنت ايراني و شيعه به آن تاكيد شده بود: جنگاوري، تيراندازي، شنا
آداب و رسوم ورزش در گود:
در ورود به گود سادات، معمرين و پيشكسوتان، مقدم اند و در ايستادن در گود همين سنت رعايت مي شود كه ديگران به ترتيب كسوت در زيز دست سادات قرار مي گيرند. معمولا ورزش با ضرب مرشد و بيان الله الرحمن الرحيم يا شعري كه همين مضمون را داشته باشد شروع مي شود.
ميل يا گورگه:
ميل ابزار ورزشي است از چوب استوانه اي شكل مايل به بدنه مخروط كه از ده كيلو تا سي كيلو وزن دارد. شكل ميل تداعي كننده گرز است و قدمت آن به دوره هاي كهن مي رسد. چون ورزش زورخانه اي از رياضت هاي اهل فتوت بود از وسيله اي شبيه ميل براي ورزيده ساختن خود استفاده مي كردند. غلامرضا انصافپور پژوهشگر و مردم شناس در كتاب تاريخ و فرهنگ زورخانه معتقد است: اين وسيله گرز مانند متضمن معني مستعار نبرد با قواي اهريمن بود و همچنين چون برابر يشت (يكي از بخش هاي اوستا) 6 فقره 5 آمده كه گرز ميترا براي سركوبي اهريمن تقديس شده و بنا به نوشته مينوي خرد پهلوي باب 43 هم روش در هم شكستن قواي اهريمن با گرز توصيه شده است. به اين دليل به نظر مي آيد كه ميل در زورخانه با آن شعائر جوانمردي نمي تواند با چنان گذشته اي و آيين ها و هدف هاي معنوي بي ارتباط باشد.
اين ابزار ورزش كه در بدو پيدايش احتمالا شبيه گرز و از چوب و آهن ساخته شده بود براي پرورش بدن و مهارت در گرزكوبي به كار مي رفته است. ميل هاي چوبي كه اكنون نيز رواج دارد از چوب هاي سختي مانند نارون و گردو و ارژن و زبان گنجشك ساخته مي شود. در تومار افسانه پورياي ولي و گل كشتي ميرنجات كه هر دو به دوران صفويه باز مي گردد. از ميل زورخانه به شكل امروز نام برده شد.
پيش از آن نيز اوحدي در قرن ششم در بيتي از مخير گيران نام برده، كه نوعي ميل خاص بود.
ميل ها بر سه نوع بودند:
1) ميل بازي
2) گورگه
3) ميل سنگين
ميل بازي از ميل هاي ديگر كمي كوچك تر و دسته آن بلندتر است به علت سبكي براي شيرين كاري آن را به بالا پرت مي كردند.
گورگه: اين كلمه كه بر وزن فسرده تلفظ مي شود در گذشته نوعي ميل بازي بوده است ولي از چندين سال پيش به نوعي ميل كه سنگين تر از ميل بازي سبك است اطلاق مي شد.
ميل هاي سنگين نيز كه نوع سوم هستند ميل هايي بودند كه تنها ورزشكار روي شانه ها مي گذاشت و با حركات چرخشي آنها را مي گرداند.
براي بازي با ميل معمولا پس از پايان ورزش شنا هر كس ميل خود را برمي دارد و به آهنگ مرشد و هماهنگ با مياندار حركاتي را با ميل انجام مي دهند. پس از آن برخي از ورزشكاران به ميانه ميدان آمده و با حركات با ميل اصطلاحا شيرين كاري مي كنند.
كباده:
يكي ديگر از ابزارهاي ورزش باستاني كباده است. كباده كه شكلي از همان كمان جنگي است. اين وسيله در فرهنگ هاي فارسي به معناي كمان نرم و سست كه مخصوص مشق كمان كشيدن ضبط كرده اند. غلامرضا انصافپور به نقل از كتاب مينوي خرد معتقد است از اين كمان آمادگي يا كمان مشق براي جنگ با اهريمن ياد شده اصل و نسب دارد. در فرهنگ دهخدا از نوعي كمان مشقي براي قوي شدن كتف كمانداران نام مي برند. تصور مي رود كباده هاي اوليه به صورت و هيئت كباده هاي كنوني نبوده است. اكنون كباده ها را از آهن خالص مي سازند و تنه آن حالت فتري ندارد.
كمان هاي قديمي را از قطعات استخوان مي ساخته و روي آن را پي پيچ مي كرده اند و براي آن كه حالت فنري پيدا كند از روغني به نام روغن كمان استفاده مي كردند.
كباده هاي زورخانه قرن هاست كه به دو شكل است يكي بدنه اي كماني يا مقوس دارد كه آهنين و سنگين است و در مقابل براي حفظ تعادل زهي زنجيري و بلند به دو سر آن آويخته بودند. در زورخانه ها معمولا دو جور كباده وجود داشت يكي سبك براي تازه كارها و دوم سنگين براي ورزشكاران سابقهدار.
كباده زدن بر سه گونه بود:
1 _ يك طرفه كه بيشتر توسط تازه كارها انجام مي شد و حركت دادن كباده ميان يك طرف شانه تا بالاي سر است.
2 _ دو طرف كه توسط قهرمان ها و پيش كسوت ها زده مي شد و حركت كباده به راست و چپ از بالاي سر و باز كردن هر دو دست بود.
3 _ رو به روي سينه يا جلو رو كه آن هم از عهده ورزشكاران سابقه دار بر مي آمد.
مرشد زورخانه براي كباده كشيدن ضرب خاصي را داشت اما تنها براي پيش كسوتان شمارش با آهنگ خاص بود.
سنگ:
اسبابي كه در حال حاضر به اسم سنگ در زورخانه متداول است دو قطعه تخته سنگ حجيم به شكل نعل كفش هاي قديمي است كه در قسمت بالاي آن مربع و در پايين منحني است و در وسط هر يك از سنگ ها سوراخ و دستگيره اي در نظر گرفته شده و در دو طرف دستگيره براي جلوگيري از خراش برداشتن دست ورزشكار قطعات نمد مي گذارند. سنگ هاي زورخانه وزن مشخصي ندارد وزن آن بستگي به اندازه و سليقه كسي كه آن را سفارش داده بود در نظر گرفته مي شد. ولي روي هم رفته هر يك 20 كيلو كمتر و 40 كيلو بيشتر نداشتند. سنگ زورخانه به گفته پژوهشگران همان سپر است و ورزشكاران براي قوي كردن بازو ها از آن استفاده مي كردند.
پهلوانان در هنگام سنگ گرفتن به پشت مي خوابيدند و دست ها را از بالاي سر به دستگيره سنگ مي رساندند و هر دو سنگ را يك دفعه از جاي خود حركت مي دادند و روي زمين به سمت راست و چپ مي غلطيدند و در هر بار غلطيدن دست مخالف به سمت بالا مي رفت.
در هنگام اين حركت مرشد بر خلاف ساير حركت ها براي كسي كه سنگ مي انداخت تعداد حركات او را با آداب خاص شمارش مي كرد. ترتيب شمردن سنگ از 1 شروع و به 50 ختم مي شد و دوباره از پنجاه به طور معكوس تا يك ادامه پيدا مي كرد. ولي اين شمارش نبايد از 117 تجاوز مي كرد. اگر ورزشكار از اين مقدار تجاوز مي كرد شمارنده سنگ شمارش را ختم و باز از عدد يك آغاز مي كرد. اين حد نصاب در شهرهاي مختلف تفاوت داشت.
شماره كردن سنگ داراي الفاظ و عبارت هاي مخصوصي كه غالبا آميخته با صنعت كنايه و استعاره بود، گفته مي شد. كسي كه شمارش را آغاز مي كرد قبلا با صداي بلند مي گفت: ماشاا… (احول ولا قوه الا بالله العلي العظيم بسم الله الرحمن الرحيم، يك به نام خدا _ دو نيت خدا _ سبب ساز كل سبب، چاره ساز بيچارگان، پنجه گشاي خيبرگشاي علي (ع) _ شش گوشه مرقد حسين (ع) امام هفتم، قبله هشتم يا امام رضا (ع)، نوح نبي، دهنده بي منت، الله. علي و يازده فرزندش جمال قائم صلوات، زياده باد دين نبي، چهارده معصوم پاك، نيمه كلام ا… شانزده گلدسته طلا، هفده كمر بسته مولي، خداي هجده هزار عالم، ختم شاه نعمت ا… ولي، بيست لعنت خدا بر ابليس …
سنگ گريري دو گونه است:
1) سنگ گريري تكي
2) سنگ گريري جفتي
تخته شنا (شنو)
يكي ديگر از ورزش هايي كه در زورخانه برگزار مي شود ورزش شنا است. مرشد پس از خواندن سرنوازي ضربه اي به زنگ مي زند و طبل را با يك ضرب متوالي به صدا در مي آورد. ورزشكاران تخته هاي شنا را مقابل خود قرار داده و با هر دو دست روي تخته شنا قرار مي گيرند و با سرهاي برافراشته به تقليد از مياندار حركاتي را انجام مي دهند.
تخته شنا (شنو) تخته اي است پايه دار كه طولش به اندازه عرض شانه يا كمي بيشتر (حدود 60 تا 70 سانتي متر) و پهناي آن به اندازه پهناي كف دست است (حدود 8 سانتي متر) كه دو پايه كوتاه در زير آن را از زمين بالا نگه ميدارد، تخته شنا از وسايل اصلي ورزش زورخانه نيست كما اين كه بدون آن نيز مي توان با گذاشتن كف دست ها به روي زمين شنوهاي چهار گانه را انجام داد.
شنوهاي چهار گانه عبارتند از:
شناي كرسي
شناي دست و پا مقابل
شناي دوشلاقه
شناي پيچ است.
در ميان براي آغاز هر شنا مرشد زنگ را به سبك خاصي مي نوازد و با آهنگ هاي خاص ورزشكاران را هدايت مي كند. در زورخانه انواع ديگري نيز از شنو رفتن نيز صورت مي گيرد. كه بعضي ابداعي و برخي ديگر تفنني است.
دستگاه سردم و وسايل مرشد:
سردم محلي منزه و قابل احترام است كه مرشد بتواند با تسلط به فضاي گود مقدس رسم تشريفات و آداب تعارف هاي زورخانه اي را در حق مستمعين داخل و خارج ادا كند. چنين رسم است كه سردم را با پرهاي طاووس و قو زينت مي دهند. چون در روزگاران قديم اين قبيل پرها را جنگجويان و سرداران جنگي به كلاه خودهاي خود نصب مي كردند. نماي سكوي سردم را از سنگ مرمر و يا چوب گردو مي سازند و بر بالاي آن غرفه اي برپا مي دارند كه يك طاق نصرت زينت بخش آن است.
جاي مرشد در كنار در ورودي و نشيمنگاه او بر سكوي نسبتا مرتفعي است كه طاق هاي هلالي يا مربع شكل دارد كه يك يا چند زنگ به آن آويخته اند.
ضرب:
يا طبل مرشد شبيه تنبك ولي از جنس سفال است كه بر دهانه بزرگ آن پوست نازك دباغي شده، پوشانيده شده است.